«مادر کیو»؛ پارودیِ سنت و قانون در معبدی کمیک
نمایش «مادر کیو» به نویسندگی و کارگردانی محمدمتین اوجانی، در عمارت نوفللوشاتو روی صحنه است. داستان نمایش در معبدی خیالی میگذرد؛ جایی که استادی در میان شاگردان سرکش و بینظم خود گرفتار شده است. معبدی که قرار است محل تمرکز، انضباط و پرورش روح و جسم باشد، به تدریج به صحنهای از آشوب و طنز تبدیل میشود. شاگردان، به جای پیروی از قوانین سخت و تمرینات طاقتفرسا، مدام در حال خلق موقعیتهای احمقانه و پیشبینیناپذیرند؛ رفتارهایی که هم مایه خندهاند و هم کنایهای به نظم تحمیلی در جهان سنتی دارند.
نمایش بر پارودیِ یک موقعیت جدی استوار است؛ موقعیتی که یادآور آیینهای شرق دور و آموزشهای فلسفی استادان معبد است، اما اینبار در قالبی طنزآمیز و آگاهانه از ریختافتاده. کارگردان با آمیختن زبان کمدی و استفاده از شگردهای گفتاری چینیـکرهای، به عمد در الگوی بیان و تلفظ اغراق میکند تا همان لحن جدی و پرابهت شرقی را به شوخی بگیرد. درواقع، نقطه قوت و در عین حال پاشنه آشیل «مادر کیو» همین انتخاب است: خنداندن تماشاگر با شوخیهای زبانی و تقلید گفتار، که اگرچه در لحظاتی بامزه و پرانرژی است، اما گاهی سطحی و تکراری جلوه میکند.
در کنار استاد، مجموعهای از شاگردان قرار دارند که هر یک نماینده بینظمی و نافرمانیاند. حضور جمعی از شاگردان دستوپاچلفتی، در ترکیب با بداههپردازیهای کمیک، ضرباهنگی زنده به صحنه داده است. این شاگردان با رفتارهای اغراقشده، سقوطهای ناگهانی و اشتباهات پیدرپی، فضایی شبهکارتونی میسازند که یادآور نمونههایی مانند «پاندای کونگفوکار» است. نمایش در این بخش از منطق موقعیت بهره میگیرد، نه از داستانپردازی پیچیده؛ از اینرو، خنده تماشاگر نه از پیشرفت روایت، بلکه از ریتم رفتاری و فیزیکی بازیگران برمیخیزد.
در نیمه دوم، ورود دو زن بهعنوان مهمانان معبد، روایت را از تکرار خارج میکند. این دو بازیگر در نقش زنانی ظاهر میشوند که به قصد شکست استاد و تصاحب جایگاه او وارد معبد شدهاند. حضورشان همزمان با بروز موقعیتهای تازهتری است که در سطح کمدی، انرژی اثر را افزایش میدهد و در سطح معنایی، شکلی از تقابل زن و قدرت مردانه را مطرح میکند. هرچند نمایش از طرح مستقیم این تقابل پرهیز میکند، اما زیرمتن آن در رفتار و گفتوگوها دیده میشود.
طراحی صحنه در «مادر کیو» ساده اما مؤثر است؛ دیوارهای سبک آسیایی، آویزها و نشانههای تصویری که یادآور فضای معابد شرقی است. نورپردازی با رنگهای تند و زرد و قرمز، به حس فانتزی نمایش کمک کرده و حرکتهای فیزیکی بازیگران را برجستهتر میکند. طراحی لباسها نیز در هماهنگی با همین لحن کاریکاتوری است: لباسهای سنتی معبدی با جزئیات اغراقشده و رنگهای متضاد، که بیش از آنکه حس واقعگرایانه داشته باشند، به طنز موقعیت دامن میزنند.
در سطح اجرا، نمایش بر بداههگویی و واکنشهای لحظهای تکیه دارد. این انتخاب، هم باعث زنده بودن صحنه میشود و هم گاهی به قیمت از دست رفتن انسجام روایی تمام میشود. برخی صحنهها بهجای پیشبرد روایت، صرفاً برای خنداندن طراحی شدهاند، و این باعث میشود تعادل میان طنز و مضمون از بین برود. بااینحال، ریتم کلی اجرا تند و قابلپیگیری است و انرژی بازیگران در حفظ ارتباط با مخاطب نقش اصلی را دارد.
بازی بازیگران در «مادر کیو» مبتنی بر زبان بدن است. از پرشها و حرکات رزمی تقلیدی گرفته تا چرخشها و اشتباهات نمایشی، همه به شکلی طراحی شدهاند که یادآور تمرینات فیزیکی معابد شرقی باشند اما با فرمی مسخره و کمیک. استاد در مرکز صحنه حضوری اقتدارگرایانه دارد، اما اقتدارش مدام در موقعیتهای طنز فرو میریزد. شاگردان و زنان مهمان در نقش مخالفان یا مخلان نظم عمل میکنند، و همین کشمکش مداوم، ساختار اجرایی اثر را شکل میدهد.
از منظر درونمایه، نمایش تلاشی است برای شوخی با جدیت، برای به بازی گرفتن قانون و آداب سنتی. در پایان، پس از مجموعهای از کشمکشهای نمایشی، استاد در موقعیتی اخلاقی قرار میگیرد و مفهوم «آزادگی» را میپذیرد؛ نوعی نتیجهگیری نمادین که سعی دارد لحن خندهآور اثر را با پیامی اخلاقی به پایان برساند.
در مجموع، «مادر کیو» نمایشی است که بر مبنای ایدهای ساده و موقعیتی آشنا بنا شده است: تمسخرِ نظم و قانون از طریق کمدی فیزیکی و زبانی. نمایش در سطح اجرا پرانرژی است، اما بیش از آنکه به تحلیل یا کشف تازهای درباره سنت و آزادی برسد، در محدوده شوخیهای تکرارشونده و موقعیتهای لحظهای باقی میماند. تکیهگاه اصلی اثر، خندهی سریع و واکنش آنی تماشاگر است؛ نشانهای از تئاتری که بر مصرف لحظه و ارتباط مستقیم با مخاطب استوار است، نه بر عمق یا ماندگاری معنا.
نویسنده: سمیه خاتونی
1404/08/24