نمایش رابین هود
نمایش موزیکال « رابین هود » به کارگردانی ماهان حیدری، روایتی پرشور از افسانهی قهرمانِ آزادی خواهِ انگلستان از 20 آبان تا 11 آذر 1404 در تالار وحدت تهران، به روی صحنه رفته است. یک نمایش موزیکال و پر هیجان، مفرح با مفاهیمی قابل تامل برای دوست داران تئاتر و نمایش موزیکال است.
رابین هود، مردی که با جسارت از ثروتمندان میدزدید تا دست یاری به سوی فقرا دراز کند و به نماد عدالت و امید بدل شود. رابین هود، تنها یک افسانهی قدیمی نیست؛ بلکه آیینهای از آرزوهای همیشگیِ انسان برای دستیابی به نیکی و رستگاری است. خوانشِ ماهان حیدری از این متنِ کلاسیک، به جای آنکه در سطحِ یک ماجراجوییِ ساده باقی بماند، مفاهیمِ عمیقتری همچون «فتوت» و «یاریگری» را نشانه میرود. در روزگاری که فردگرایی بر جوامعِ مدرن سایه افکنده، نمایش با ظرافتِ تمام، مخاطب را به یادِ ارزشهای فراموشنشدهای چون همدلی و حمایت از همنوع میاندازد. اشتیاقِ تماشاگران برای همذاتپنداری با قهرمانِ داستان، نشان میدهد که فطرتِ انسان همچنان شیفتهی شخصیتهایی است که پرچمدارِ فضیلتهای اخلاقی هستند و در نبردِ میانِ طمع و بخشندگی، جانبِ انسانیت را میگیرند. جنگلِ شروود در این اجرا، به نمادی از یک آرمانشهرِ اخلاقی تبدیل میشود که در آن، قلبها برای یکدیگر میتپند.
در واقع ماهان حیدری به نمایش پردازی یا دراماتورژی اثر رابین هود که بر «درام» تکیه دارد، پرداخته است، او به مطالعه و تحلیل و تفسیر نمایشنامه رابین هود برای اجرای جدید با توجه به مخاطب و زمان و مکان مناسب پرداخته است. او نمایش را براساس نیازهای مخاطبان و نیازهای فنی کار کرده است و میتوان به فصل بندی یا پلان بندی نمایش، ایجاد تغییرات مورد نظر و مطلوب روی نمایش و نمایش نامه اشاره کرد.
نمایش موزیکال «رابین هود» در تالار وحدت، از همان لحظهی نخست با طراحی صحنهای چشمگیر مخاطب را درگیر میکند. یکی از بهترین انتخاب های کارگردان، ارزیابی سالنهای مختلف و پیدا کردن سالن مناسب برای اجرای نمایش که همان تالار وحدت است، می باشد. برای سازماندهی عوامل صحنه، کمک به راه یابی و یکدست کردن نمایش نامه و بخش تولید موسیقی صحنه مناسب برای نمایش زحمت زیادی کشیده است. اجرای «رابین هود» در تالار وحدت، تجربهای دیدنی و پرانرژی است که توانسته با بهرهگیری از امکانات فنی سالن، فضایی پرشور و در عین حال شاعرانه بیافریند. نقطهی قوت اصلی نمایش، هماهنگی میان موسیقی زنده و حرکت بازیگران است؛ لحظاتی که آوازها با رقص و نور همافزایی میکنند، سالن را به یک جشن جمعی بدل میسازند.
استفاده از بخش های نمایشی خلاقانه و دیالوگ های امروزی، تصویری به روز از این افسانه کلاسیک ارائه می دهد و نمایش نامه را بر سبک و سیاق خود بازنویسی کرده است. یک سبک فانتزی رئال، پایبند به نسخه اصلی می باشد؛ در مجموع، «رابین هود» تلاشی صادقانه است برای احیای یک افسانه قدیمی و اسطوره ی کهن عدالت خواهی در قالبی آمیخته با خیال پردازی و واقع گرایی برای مخاطبِ امروزِ خود با زبانِ جوانِ امروز بازآفرینی کرده است . بازتابی از دغدغههای انسانی امروز است. ماهان حیدری با انتخاب قالب موزیکال، داستان را از سطح روایت تاریخی به سطحی عاطفی و جهانشمول ارتقا داده است. عشق میان رابین و ماریان (با بازی نازنین کیوانی) نه صرفاً یک رابطهی عاشقانه، بلکه نمادی از پیوند میان آزادی و امید است. کیوانی با صدایی گرم و پرطنین، لحظات عاشقانه را به اوج میبرد و حضورش بر صحنه، ترکیبی از لطافت و استواری را به نمایش میگذارد. امیررضا توانایی در نقش رابین، با انرژی بدنی و صدای پرقدرت، قهرمانی را مجسم میکند که هم شورشگر است و هم آسیبپذیر؛ انسانی که در برابر طمع و ظلم میایستد، اما در خلوت خویش با تنهایی و تردید دستوپنجه نرم میکند. ستایش غریبی در نقش یکی از یاران رابین، با بازی پرجنبوجوش و طنز ظریف، لحظاتی از رهایی و خنده را به متن میافزاید و تعادل میان جدیت و سرخوشی را حفظ میکند.
این کارگردان در تلاش است با گروهی از بازیگران جوان و نوجوان، با بهرهگیری از خلاقیتهای بصری و نمایشی، تصویری به روز شده از این اثر جهانی را با زبان موسیقی و تئاتر به مخاطبان ارائه کند و در این مسیر حضور یک گروه کاملاً تئاتری و جوان، باعث شده شور و انرژی بالایی در نمایش و بخشهای مختلف آن دمیده شود. بازیگران جوان با انرژی مثال زدنی روی صحنه میدرخشند؛ خواندن شان، حرکت شان و تلاش شان برای زنده کردن جهان نمایش، شفاف و قابل لمس است. این یعنی فصل تازهای از نمایش فانتزی و افسانهای که معمولاً در دورانهای دور و خیالی میگذرند، فرا رسیده است؛ آثاری که پر هستند از بازیگران جوانی که میخواهند توانایی خود را بیازمایند. همه عناصر آشنا اینجا هستند : شوالیهها، تیر و کمان، قهرمانان جوان و عشقهای ساده.
خوانندگان واقعاٌ مسلط و زیبا اجرا می کنند. در دوره ای که بازیگرها آموزش مناسبی برای خوانندگی نمی بینند و معمولاً قدرت آواز خوانی ندارند، بازیگران نمایش رابین هود بسیار مسلط و دقیق به صورت زنده، با هماهنگی فوقالعاده اجرا می کنند. لحن ها و گام های موسیقی بسیار درست و با درایت انتخاب شده بود و به شدت در خدمت نمایش بود.
استفاده از پردههای نیمه شفاف و نورهای سبز و طلایی، دکور رنگی، فضایی جنگلی و رازآلود میآفریند که با معماری کلاسیک سالن وحدت در تضاد دلنشین قرار میگیرد. حرکت نورافکنها بر شاخههای مصنوعی و سایه سازی دقیق، نور سبز ملایمی بود که روی صحنه پاشیده شده بود، حس حضور در جنگل شروود را القا میکند؛ جنگلی که بیش از آنکه یک مکان باشد، استعارهای از آزادی و مقاومت است. نورهای سبز و آبی، حس جنگل را میسازند و نورهای طلایی حالتی اسطورهای به لحظات اوج میدهند.
موسیقی زنده با ترکیب سازهای کوبهای و زهی، ریتمی پرشور و در عین حال ملودیک ایجاد میکند؛ گویی ضربآهنگ طبلها تپش قلب قهرمانان است و نغمهی ویولنها زمزمهی عشق و امید است.
طراحی لباس نیز با بهرهگیری از پارچههای طبیعی و رنگهای خاکی، شخصیتها را در پیوندی ارگانیک با محیط قرار میدهد. در این میان، لباسهای اشرافی با زرقوبرق اغراقآمیز، تضاد طبقاتی را بهخوبی برجسته میسازد. لباسهای فانتزی و انرژی عجیبی که در هوا هست، حس ورود به یک قصهی قدیمی اما تازه را به مخاطب میداد؛
طراحی صحنه بسیار جذاب و بی نظیر و غافل گیر کننده است، طراحی صحنه از نقاط قوت اصلی نمایش است. کارگردان بیش از هر چیز به تصویر اهمیت داده؛ میزانسنها، قاببندیها و ترکیب رنگها دربسیاری از لحظات چشم نوازند، حتی اگر همیشه در خدمت داستان نباشند. طراحی صحنه و طراحی لباسها نیز با جزییات و سلیقه طراحی شده است؛ که در واقع نشانی روشن از تلاش گروه برای خلق جهانی فانتزی محور می باشد.
با توجه به این مطالب، «رابین هود» نمایشی است که ارزش دیدن دارد؛ نه فقط بهعنوان یک سرگرمی موزیکال، بلکه بهعنوان تجربهای هنری که مخاطب را به اندیشیدن دربارهی عشق، فداکاری و خطر طمع فرا میخواند. این اجرا نشان میدهد که افسانههای کهن، اگر با نگاهی تازه و انسانی بازآفرینی شوند، همچنان میتوانند در دل مخاطب امروز طنین انداز شوند. نمایش با تمامِ فراز و فرودهایش، اثری است که نباید نادیده گرفته شود. ماهان حیدری موفق شده است تعادلی میانِ «سرگرمی» و «اندیشه» برقرار کند. این نمایش شاید شاهکارِ ادبیاتِ نمایشی نباشد، اما یک تجربهی تئاتریِ زنده، پرشور و محترم است که به مخاطبِ خستهی این روزها، دو ساعت فرصتِ رویاپردازی در دنیایی رنگارنگ و امیدوارانه را هدیه میدهد. با این حال، برخی ضعفها نیز قابلچشمپوشی نیستند: طولانی شدن برخی قطعات موسیقایی، گاه ریتم دراماتیک را کند میکند و مخاطب را از مسیر اصلی روایت دور میسازد و بعد از چند دقیقه کاملاً جذاب می شود و در ادامه ریتم پر هیجان و بی وقفه مخاطب را میخکوب می کند.
همچنین طراحی صحنه در بخشهایی بیش از حد متکی بر نمادپردازی است و ممکن است برای برخی تماشاگران، بار معنایی سنگینتری نسبت به ظرفیت داستان ایجاد کند.
کلام آخر به سختی میتوان اثری را یافت که تا این حد تمام ویژگیهای لازم برای یک درام تاریخی اغراقآمیز و در عین حال سرگرمکننده را یکجا داشته باشد. مخصوصاً برای نوجوانان، خانوادهها و کسانی که دنبال سرگرمی سالم و شاد هستند، بسیار پیشنهاد می شود.